بررسی میزان آگاهی و استفاده معلمان دوره های ابتدائی و راهنمائی از الگو های نوین تدریس
الگو های تدریس جزء مهارت های فنی و حرفه ای معلمان محسوب می شود و هنر معلم در کیفیت انتخاب و اجرای آنهاست . از آنجا که اطلاعات و توانایی های افراد متفاوت است ، نحوه یادگیری و چگونگی آموزش نیز متفاوت خواهد بود . به این سبب ، معلمان باید به الگو های نوین تدریس مجهز باشند تا بتوانند بر اساس توانایی فراگیرندگان خود ، تدریس مطلوبی را ارائه دهند . امروزه الگو های جدید تدریسی که بتوانند فعالیتهای دانش آموزان را تقویت و یادگیری را به یک جریان دو سویه تبدیل کنند ، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند . ولی
بررسی میزان آگاهی و استفاده معلمان دوره های ابتدائی و راهنمائی از الگو های نوین تدریس
الگو های تدریس جزء مهارت های فنی و حرفه ای معلمان محسوب می شود و هنر معلم در کیفیت انتخاب و اجرای آنهاست . از آنجا که اطلاعات و توانایی های افراد متفاوت است ، نحوه یادگیری و چگونگی آموزش نیز متفاوت خواهد بود . به این سبب ، معلمان باید به الگو های نوین تدریس مجهز باشند تا بتوانند بر اساس توانایی فراگیرندگان خود ، تدریس مطلوبی را ارائه دهند . امروزه الگو های جدید تدریسی که بتوانند فعالیتهای دانش آموزان را تقویت و یادگیری را به یک جریان دو سویه تبدیل کنند ، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند . ولی متاسفانه امروزه اغلب فرآیند های آموزشی ، آثار و اهداف مورد نظر یادگیری را بدست نمی آورند و کلاس محل تکثیر دانش و اطلاعات می شود و معلم می کوشد کلیه مفاهیم را در ذهن دانش آموز انبار کند و خلاقیت ، نوآوری و رشد و توسعه استعداد های آنان را نادیده بگیرد که چنین یادگیری نیز پایدار نخواهد ماند (فضلی خانی, 1378 ) .
بنابراین با توجه به اهمیت کاربرد الگوهای نوین تدریس توسط معلمان ، محقق از بین انواع الگوها ، چهار مورد را انتخاب کرده که معلمان دوره ابتدایی و راهنمایی آموزشهای مناسب را در زمینه کاربرد آن الگو ها دیده اند .
فرضیه های پژوهش
1ـ معلمان دوره ابتدایی به چه میزان از الگوهای تدریس یاران در یادگیری , ایفای نقش ـ استقرایی و دریافت مفهوم آگاهی دارند ؟
2ـ معلمان دوره راهنمایی به چه میزان از الگو های تدریس یاران در یادگیری , ایفای نقش ـ استقرایی و دریافت مفهوم آگاهی دارند ؟
3ـ بین دوره تحصیلی و میزان آگاهی معلمان از دو خانواده الگو های نوین تدریس تفاوت وجود دارد .
4 ـ بین مدرک تحصیلی و میزان آگاهی معلمان از دو خانواده الگو های نوین تدریس تفاوت وجود دارد .
5 ـ بین سنوات تدریس و میزان آگاهی معلمان از دو خانواده الگو های نوین تدریس تفاوت وجود دارد .
6ـ بین معلمان زن و مرد از نظر میزان آنها از دو خانواده الگو های نوین تدریس تفاوت وجود دارد .
7ـ معلمان دوره ابتدایی بیشتر از کدامیک از الگوهای تدریس یاران در یادگیری , ایفای نقش ـ استقرایی و دریافت مفهوم در فرایند تدریس استفاده می کنند ؟
8 ـ معلمان دوره راهنمایی بیشتر از کدامیک از الگوهای تدریس یاران در یادگیری , ایفای
نقش ـ استقرایی و دریافت مفهوم در فرایند تدریس استفاده می کنند ؟
9ـ بین دوره تحصیلی و میزان استفاده معلمان از دو خانواده الگو های نوین تدریس تفاوت وجود دارد .
10ـ بین مدرک تحصیلی و میزان استفاده معلمان از دو خانواده الگو های نوین تدریس تفاوت وجود دارد .
11ـ بین سنوالات تدریس و میزان استفاده معلمان از دو خانواده الگو های نوین تدریس تفاوت وجود دارد .
12ـ بین معلمان زن و مرد از نظر میزان استفاده آنها از دو خانواده الگو های نوین تدریس تفاوت وجود دارد .
متغیرهای پژوهش
برخی از متغیرها عبارتند از : میزان آگاهی معلمان , میزان استفاده معلمان , الگوی تدریس , یاران در یادگیری , ایفای نقش , استقرائی و دریافت مفهوم , دوره تحصیلی , مدرک تحصیلی , سنوات تدریس و جنسیت.
جامعه و نمونه آماری و روش نمونه گیری
جامعه آماری مورد بررسی تعداد 1089 معلم دوره ابتدایی و راهنمایی شهرستان شهرضا میباشد. در این تحقیق از روش نمونه گیری طبقه ای به نسبت حجم استفاده شده که شامل 20 درصد کل معلمان هر دوره با توجه به مدرک تحصیلی آنها می باشد که شامل 217 معلم (117 معلم ابتدایی ـ 100معلم راهنمایی ) است . این تعداد از معلمان به صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه و میزان آگاهی به تفکیک دوره و مدرک بین آنها توزیع شده است . از حجم نمونه انتخاب شده نمونه دیگر برای مشاهده تدریس انتخاب که 20 درصد حجم نمونه را تشکیل داده که شامل 43 معلم (23 معلم ابتدایی ـ 20 معلم راهنمایی) می باشد . تدریس این تعداد نیز توسط یک مشاهده گر بصورت مستقیم مورد مشاهده قرار گرفته است .
ابزارهای اندازه گیری
در این پژوهش جهت جمع آوری اطلاعات از چهار نوع لیست و پرسشنامه استفاده شده است . جهت گرد آوری مربوط به استفاده معلمان از الگو های نوین تدریس (یاران در یادگیری ـ دریافت مفهوم ـ ایفای نقش ـ استقرایی )از مشاهده مستقیم و عینی تدریس معلمان و تکمیل چک لیست مربوط به هر نوع الگوی تدریس استفاده شده است . جهت سنجش میزان آگاهی معلمان از الگوهای نوین تدریس از پرسشنامه پژوهشگر ساخته که بر اساس مراحل تدریس و محتوای هر الگو تنظیم شده استفاده گردیده که تعداد سوالات 20 پرسش می باشد .در این تحقیق چون سئوالهای پرسشنامه معرف اطلاعات و مهارتهای ویژه ای از دبیران است که محقق قصد اندازه گیری آنها را دارد پرسشنامه دارای روایی محتوایی می باشد .چک لیستهای الگوی تدریس نیز بر اساس مراحل تفضیلی هر یک از الگوها و طبق متون تخصصی توسط پژوهشگر تهیه گردید و سپس نظرات کارشناسان و متخصصان را جویا شده ، بنابراین چک لیستها دارای روایی محتوائی است .
روش پژوهش
روش پژوهش در این تحقیق توصیفی ،پیمایشی می باشد .
بخشی از یافته های پژوهش
· نتایج نشان داد میزان آگاهی معلمان دوره ابتدایی و راهنمایی از الگوهای نوین تدریس کمتر از سطح متوسط بوده است .
· همچنین بین میزان آگاهی معلمین مرد و زن در دوره ابتدایی و راهنمایی تفاوت وجود ندارد .
· بین میزان آگاهی معلمین بر حسب تحصیلات آنها تفاوت وجود دارد. به عبارت دیگر معلمین دارای مدرک تحصیلی لیسانس بیشتر از الگو های نوین تدریس آگاهی دارند .
· بین میزان آگاهی معلمین بر حسب سنوات خدمت در خصوص الگوی استقرایی تفاوت
معنی دار وجود دارد.
· معلمان دوره ابتدایی و راهنمایی از الگوهای یاران در یادگیری ، دریافت مفهوم ، ایفای نقش و استقرایی به یک اندازه استفاده نمی کنند .
· بیشترین الگوی مورد استفاده آنها الگوی دریافت مفهوم و یاران در یادگیری و کمترین الگوی مورد استفاده الگو ایفای نقش و استقرایی بوده است .
بخشی از پیشنهادها
· با توجه به این که الگوهای نوین تدریس امروزه بعنوان الگوهای موفقیت آمیز شناخته شده به معلمان توصیه می شود همواره از این الگوها در تدریس خود بهره گیرند .
· به مراکز آموزش نیروی انسانی پیشنهاد می شود دوره های کوتاه مدت کار آموزی الگو های نوین تدریس را با تاکید بر الگو های تدریس فعال ارائه دهند .
· از آنجا که معلمان راهنما در دوره ابتدایی و راهنمایی نقش مهمی دارند . ضروری است ، از طریق کارشناسی آموزش ابتدایی و راهنمایی ، یک دوره کار آموزی برای آنها تدارک شود تا نظارت آموزشی خود را بر اساس الگوهای نوین تدریس اعمال کنند .
· ما به منظور ایجاد تعامل دانش آموزان و معلم در کلاس ، ضروری است اطلاع لازم در جهت شناخت دانش آموز از نقش خویش و تحریک لازم در کلاس به او داده شود . زیرا هر چه مشارکت دانش آموز بیشتر باشد ، امر یادگیری بهتر صورت می گیرد .http://trc.isfedu.org/
پژوهشگر : شهرام اسدی ، ناظر : مهدی اسحاقیان در شهرستان شهرضا سال تحصیلی 81 ـ80
اندازه گیری................................................ کلیک کنید
شکار حشرات............................................. کلیک کنید
باغ گیاه شناسی.............................................کلیک کنید
باد کنک های مهاجم....................................... کلیک کنید
زندگی کرم ابریشم..........................................کلیک کنید
خط تقارن .................................................. کلیک کنید
کارگاه کسر.................................................... کلیک کنید
شناخت کسر.................................................... کلیک کنید
یادگیری کسر................................................... کلیک کنید
یادگیری کسر با شکل.......................................... کلیک کنید
دیوار کسری..................................................... کلیک کنید
نقاشی و کسر ................................................... کلیک کنید
تمرینی جذاب برای یادگیری کسر............................... کلیک کنید
«کارهایی که یک معلم بايد در كلاس از آنها پرهيز نمايد.»
بازدید و زیارت دانش آموزان دبستان از امامزاده قاسم
تشکیل شورای معلمان دبستان در سال تحصیلی جدید
گلریزان بر روی قبور شهدا توسط دانش آموزان و پرسنل مدرسه
برگزاری عید غدیر عید ولایت در دبستان پروین اعتصامی
ایستگاه صلواتی به مناسبت عید غدیر
اردوی یکروزه پارک بانوان
جلسه انجمن اولیا و مربیان به مناسبت هفته پیوند تربیت
جلسه ملاقات اولیا با معلمین کلاسها
فعالیت های کلاسی در دبستان
در ادامه به برخی از نکاتی که عمل به آن، به افزایش آگاهی والدین و کمک به کاهش مشکلات کودک میانجامد اشاره میشود:
۱ ارتباط مستمر با مدرسه:
تلاش کنید در فواصل زمانی معین با اولیای مدرسه ارتباط داشته باشید و از کلیت روند فعالیت کودکتان در همه ابعاد آموزشی و رفتاری مطلع باشید.
۲ زمانی برای حرفهای مدرسه:
هر روز پس از پایان ساعات مدرسه زمانی را برای گوش سپردن به صحبتهای کودک در زمینه نحوه گذران اوقاتش در مدرسه اختصاص دهید. همچنین دورادور بر انجام تکالیف او نظارت داشته باشید.
۳ بر عهده نگرفتن تمام مسئولیت:
تاکید بر نظارت والدین بر امور و تکالیف مرتبط با مدرسه، به معنی قبول مسئولیت کامل تکالیف کودک از سوی والدین نیست. متاسفانه بسیاری از والدین به جای نظارت بر امور کودک، خود را موظف به درگیر شدن در تمامی کارهای او میدانند و به گونهای عمل میکنند تا کودک به این باور برسد که انجام تکالیف باید از سوی والدین و همواره در کنار آنان انجام گیرد، همچنین این باور در کودک شکل میگیرد که اگر تکلیفی را انجام میدهد در واقع لطفی به والدین کرده است.
۴ تشویق به خصوص در روزهای نخست:
در ابتدای ورود کودک به مدرسه، بسیار مناسب خواهد بود تا برای هر عملی (خصوصاً بدون تذکر والدین) که در راستای انجام تکالیف، جمع و جور کردن کتاب و دفتر یا مرتب کردن لباسها و لوازم مدرسه از سوی کودک انجام میشود به وفور او را مورد تشویق و گاهی پاداشهای کوچکی نیز برایش مد نظر قرار دهید. باز هم تاکید میشود که توجه و تشویق کودک متفاوت از تذکر دایمی و بر عهده گرفتن مسئولیتهای کودک است.
۵ در جریان گذاشتن معلم:
اگر کودک از مشکل جسمانی و یا روانشناختی خاصی رنج میبرد بهتر است که اولیای مدرسه را در جریان قرار دهید تا در صورت بروز مشکل حمایت کافی را برای او فراهم کنند. با این حال پیشنهاد میشود در زمینه مشکل کودک خصوصاً درباره مسائل روانشناختی اطمینان پیدا کنید که معلم یا دیگر کارکنان مدرسه از دانش کافی و لازم در آن حوزه برخوردار هستند.
۶ تأکید بر یادگیری نه کسب نمره بالا:
شیوه مطلوب آن است که از همان ابتدا به جای آنکه بر اهمیت نمره تاکید شود بر ارزش علم آموزی صحه گذاشته شود تا کودک درگیر اضطرابهای بیمورد نشود و علاقه به یادگیری در او درونی شود.
۷ زمینهای برای برقراری روابط اجتماعی:
مدرسه، تنها مکانی برای یادگیری دانش نیست بلکه یکی از مهمترین محیطهایی است که برای کودک فرصت تحول و شکوفایی شخصیت را فراهم میآورد. از این رو، بهتر است او را در زمینه برقراری روابط و تعامل با دیگر کودکان، راهنمایی کنید؛ با این حال باز هم مسئولیت را بر عهده خود او قرار دهید و بگذارید تا تجربیات لازم را در این زمینه نیز کسب کند.
۸ اهمیت آموزشهای اولیه:
همچنین قدم گذاشتن به محیط مدرسه نیازمند آموزش کودک در زمینه نحوه رفت و آمد به مدرسه، آشنایی با قوانین مربوط به عبور از خیابان، برخورد صحیح با افراد غریبه و نکات مربوط به رعایت بهداشت فردی و عمومی است، پس اگر قبلاً این آموزشها را به کودک ندادهاید، سعی کنید در این روزها کودکتان را با این موارد آشنا کنید.
۹ تأمین آسایش و آرامش:
تنظیم ساعات خواب و بیداری کودک اهمیت ویژهای دارد. در این زمینه نیز برقراری چند قانون در خانه و ارائه پاداشهایی هرچند کوچک میتواند بسیار موثر واقع شود. علاوه بر این، تشویق به تنهایی کافی نیست بلکه مناسبتر آن است که با نزدیک شدن به ساعات خواب کودک از محرکهای محیطی مثل نور اتاق، صدای تلویزیون و فعالیتهای دسته جمعی بکاهید تا او برای خواب، آمادگی لازم را داشته باشد.
۱۰ درمان اضطرابهای زیاد:
اندکی ناسازگاری در هماهنگی با این شرایط از سوی کودک طبیعی است، با این حال چنانچه کودک واکنشهای اضطرابی، افسردگی و غمگینی یا آشفتگی غیرطبیعی داشت بهتر است از راهنماییهای تخصصی مشاوران و روانشناسان استفاده شود. همچنینگاه شرایطی پیش میآید که کودک برای مواجهه با موقعیت جدید مشکل چندانی ندارد، اما اضطراب خود والدین خصوصاً مادر به رفتارهای نامطلوب در کودک منجر میشود؛ بنابراین، بهتر است در چنین حالتی خود والدین نیز از مشاوره استفاده کنند.
با توجه به تحقيق "كانين "كه مشكلات بي انضباطي را از اقدامات پيشگيرانهي معلم ميداند. راههاي براي پيشگيري اين عمل ارائه می شود. سپس علل بيانضباطي را بررسي كرده و راههايي براي كاهش اين علل ارائه خواهد شد. براي برخورد با رفتارهاي بيانضباطي و بيانضباطانه نيز باتوجه به ديدگاههاي دانشمندان ،معلم ،مدرسه،دانش آموز و اجتماع
مقدمه:
دشواری کنترل دانش آموزان با توجه به ویژگی های سنی آنها روز به روز روبه افزایش است. بسیاری از معلمان و مدیران از برخورد با مسائل انضباطی دانشآموزان احساس ناتوانی می کنند و به طور معمول ممکن است برخورد های نامناسبی با این رفتار ها داشته باشند.
در زمينهي بي انضباطي دانشآموزان،معلمان بايد پاسخگوي سوالاتي از قبيل اين سوالات باشند.
1 – بيانضباطي چيست و چگونه ميتوان انضباط را آموخت؟
2- چگونه می توان از بروز رفتار های نا مناسب دانشآموزان كه نظم و انضباط كلاس را مختل ميكنند جلوگيري كرد؟
3 – علل بي انضباطي دانشآموزان كدامند؟
4 – چگونه ميتوان اين رفتارهارا كاهش داد يا از بين برد ؟
در این مقاله سعی شده است بابررسی منابع علمی ونقد آنهابه سوالات فوق پاسخهای مناسب وکاربردی داده شود.
تعريف انضباط و بي انضباطي:
نظم و انضباط تعاريف متعددي دارد. عدهاي كنترل رفتار فراگيرندگان و تسلط بر عوامل رفتاري آنان را انضباط مي نامند, برخي معتقدند؛ نظم و انظباط شامل هر نوع سازماندهي در محيط مدرسه و كلاس است، به نحوي كه سبب افزايش يادگيري شود.صفوي (1383)مي گويد«انضباط عبارت است از :اعمال قواعد و مقرراتي كه يادگيري را تسهيل ميكند و اخلال در كلاس را به حداقل كاهش مي دهد».لوفرانسوا(1991) معتقد است «انضباط بدان دسته از اعمال معلم اطلاق ميشود كه مانع سر زدن رفتارهايي از دانش آموز است كه فعاليت كلاسي را مختل یا تهديد به اخلال مي كند» (صفوي به نقل از زمانی 1378 )اصغري پور بيانضباطي را اينگونه تعريف مي كند :«هر نوع رفتاري كه از ارزشهاي پذيرفته شده جامعه به دور است (با توجه فرهنگ)و داراي تكرار شدت و مداومت است و در زمانها و مكانهاي متعدد اتفاق مي افتد و همچنين رفتاري است كه با درماندگي و كاهش كارايي فرد همراه است». ايزابل كلاك:«بي انضباطي را رفتاري مي داند كه از طرف تعدادي از دانشآموزان انجام مي شود و مشكلاتي را براي فرد معلم به وجود ميآورد و معلم را در راه رسيدن به هدف كه ارتقای تحصيلي دانشآموزان است با مشكل روبرو ميكند و مانع از پيشرفت كار تحصيلي مي شود و رفتار آنان نا معقول و نا منظم است ».با وجود تعاريف بالا بي انضباطي را مي توان اينگونه تعريف كرد : انجام دادن هر عمل يا رفتار پذيرفته نشده و نا معقول توسط دانشآموز كه سازماندهي مدرسه وکلاس را مختل يا تهديد به اخلال مي كند و باعث كاهش كارايي معلم و دانشآموزان شده و معلم را در رسيدن به هدف اصلي خود باز مي دارد.
آموزش انضباط:
انضباط را می توان از كودكي به افراد آموخت زيرا در كودكي افراد مي توانند بهتر بياموزند وبهتر بدان عادت كنند.
علي قائمي راههاي زير را براي نظم بخشيدن به كودكان توصيه ميكند .
3.تهيه مقررات : تهيه مقررات و تنظيم آن به كودكان يك كار اساسي است و بايد قوانين منطقي در نظر بگيريم.
4.جنبه الگويي : بايد براي كودك الگو بوده و عامل و مجري نظم باشيم و اگر خود منظم نباشيم انتظار نظم از كودك بيهوده است .
5. تنظيم برنامه : بايد سعي كنيم با برنامهاي به زندگي كودك نظم ببخشيم.
6.نشان دادن آثار : كودك را بايد از فوايد نظم و زيانهاي بي نظمي آگاه كنيم.
7.سپردن مسوليت : بايد مسئوليتهايي در رابطه بانظم به كودك بسپاريم براي مثال:مسوليت نظم اتاق
8.زمينه سازي براي عادات: اگر بتوان رعايت نظم را بخشي از زندگي كودك كرد در آن صورت كودك به آن عادت خواهد كرد .
«پيشگيري از بيانضباطي»
پيشگيری از رفتار نا مطلوب دانشآموزان بهدو دليل مهم است :
1.به دليل عملي :يعني پيشگيري از بروز رفتار نامطلوب آسانتر از تغيير آن است.
2. به دلیل انسانی: يعني معلم خود را مسئول اصلاح و بر طرف كردن رفتار نا مطلوب دانشآموز ميداند ( كديور1379)."كانين"(1970)در تحقيق خود به مقايسه رفتار معلمان در كلاسهاي داراي رفتار نامطلوب و كلاس هاي عادي پرداخته است. و تفاوتاين كلاسها را در نحوه پاسخ گويي معلمان به رفتارهاي نامطلوب نميدانند بلكه آن را ناشي از اقدامات پيشگيرانهي آنها ميداند (صفوی ,نقل از كديور1383ص431)
معلم بايد به نكاتي كه باعث قطع ارتباط در كلاس ميشود و همچنين به نيازهاي دانشآموزان توجه كند و نبايد اجازهي گستاخي به دانشآموزان دهد و براي پيشگيري از رفتار نامطلوب دانشآموزان به نكات زير توجه كند:
1. رفتارهاي بي نظم را مشخص و قوانين كلاس را مطرح كند و دانشآموزان ملزم به رعايت آن شوند – تحقيقات مشيل وروتر نشان داده است كه مدرسه اي موفق است كه نظامي خوب داشته باشد . آنها مشخصات نظام خوب را اين گونه بيان كرده اند :1. تعداد قوانين مدرسه اندك بوده و به طور منظم اعمال مي شود 2. قوانين مرتبط با جامعه تحصيلي آنهاست 3. مهمترين مشخصه قوانين قابليت انعطاف آن است 4. خط مشي و حدود روابط دانش آموز و شاگرد مشخص باشد 5. تصميمات متخذه از طرف معلم مستبدانه نباشد 6. در جهت موفقيت افراد (دانشآموزان ) تدريس ميشود 7. مدرسه در حرف و عمل نشان ميدهد كه خواهان حل مشكل دانشآموزان است 8 . نيازهاي دانشآموزان تشخيص داده ميشود 9 . براي حل مشكل دانشآموزان نا منظم هستهاي متشكل ازسر معلم –مقام ارشد و معاون مدرسه وجود دارد .( فونتانا1987)
2. بطور انفرادي با افراد نا منظم برخورد كرده دلايل بی نظمی را جويا شوند .
3. دانشآموزان بايد رفتار مطلوب و مورد نظر معلم را بشناسند .
4. بيتوجهي به رفتار نا منظم دانشآموزان باعث ميشود تا وي احساس كند كه معلم فردي نا كارآمد است .
5. شرط لازم براي اجراي قوانين قابل درك و فهم بودن آن براي دانشآموزان است.
6. آغاز كلاس با جذابيت و متعاقب آن دادن آزادي بيشتر به دانشآموز
7. علاقهمند كردن دانشآموز به درس با يادگيري معنادار (كديور1379)
علل بي انضباطي دانشآموزان
بروز رفتارهايي از دانشآموزان كه انضباط كلاس را مختل ميكند تنها به معلم ،كلاس درس مربوط نيست بلكه علل ديگري نيز نظير عوامل آموزشگاهي،خانوادگي،اجتماعي وجود دارند كه به طور مستقيم يا غير مستقيم زمينه را براي رفتارهاي مخرب دانشآموزان فراهم ميكنند . اين عوامل را ميتوان به مواد زير تقسيم بندي كرد :
الف :علل مربوط به دانش آموزان: گاهي علل بي نظمي در كلاس ناشي از خود دانشآموزان است مانند:
1.ناراحتيهاي جسمي، روحي و رواني
2.نداشتن علاقه و انگيزه
3. سردرگم بودن و بيتوجهي به انتظارات معلم و كلاس 4.نداشتن برنامهي شخصي مطالعه
5.كم خوابي و خستگي مفرط
6. انجام ندادن تكاليف خود
7.تغذيه نامناسب
8.نااميدي به آينده
9.استقلال طلبي و مقابله با اقتدار معلم(صفوي)
دانشآموزان كه مشكلات خاصي ايجاد ميكنند در نظر فونتاناشامل دو دستهاند :
1. شاگردان سرآمد :چون بهرهي هوشي بالايي دارند ، سطح درس خيلي پايينتر از توانايي آنهاست پس به طور خلاصه خستگي و كسالت مشكلاتي پديد ميآورند.
2. كودك آسيب ديده شديد : به علت مشكلات بنيادين رواني كه درآنها وجود دارند به نوعي ناسازگاري رسيدهاند و رفتارهاي نامطلوب را به وجود ميآورند ( فونتانا1987)
ب)علل مربوط به معلم
1. فقدان آمادگي جسمي ، روحي و رواني معلم
2.نامناسب بودن وضعيت ظاهري معلم
3. نا آگاهي از روشهاي جديد تدريس واستفاده از روشهاي سنتي
4. بي علاقگي به شغل معلمي
5.ناتواني در بر قراري ارتباط مطلوب با دانشآموزان
6.تبعيض گذاشتن بين دانشآموزان
7.نا مناسب و نا رسا بودن صداي معلم
8.نداشتن طرح درس
9.بيتوجهي به دانشآموزان
10. فعال بودن معلم و منفعل بودن دانشآموزان
11.استفاده نامناسب از تشويق و تنبيه
12.بيحوصلگي و نداشتن صبر و سعه صدر
13.بي نظمي معلم ( ديرآمدن به كلاس و ترك كردن زود هنگام آن)
14. تسلط نداشتن به موضوع مورد يادگيري
15.بيتوجهي به مسائل و مشكلات دانشآموزان
16.مبهم بودن توقعات و انتظارات معلم
17.بروز رفتارها و حركات نامنظم دركلاس
18.تحقير و تمسخر دانشآموزان
19.نداشتن روحيهي انتقاد پذيري و خودداري از پاسخگويي به سوالات دانشآموزان
20. ناآگاهي از روشهاي اصلاح رفتار
21. علاوه بر اينها شخصيت معلم نيز ممكن است نقش عمدهاي در بينظمي و يا برقراري نظم و انضباط كلاس داشته باشد،چنانچه برخي روانشناسان معتقداٌ در جايي كه دانشآموزان معلم خود را از صميم قلب دوست داشته باشند بي انضباطي وجود نخواهد داشت.(صفوي1383)
ج)علل مربوط به كلاس درس:
محيط مدرسه را ميتوان از دو بعد فيزيكي و عاطفي مورد بررسي قرار داد.
تأثير محيط فيزيكي كلاس:وضعيت فيزيكي كلاس مانند،نظافت و پاكيزگي،برخورداري از نور و هواي مناسب ،ميز و صندلي راحت وكافي،تخته و وسايل سرمايشي و گرمايشي مناسب نقش انكارناپذيري در ايجاد نظم و انضباط كلاس دارند (همان)."مارلند"(1975)در اهميت محيط فيزيكي كلاس ميگويد :«تأثير فيزيكي كلاس ميتواند كمك يا مانعي درآموزش باشد و بخشي از هنر كلاس داري استفادهي مناسب از فضاي كلاس است» (صفوي،نقل از زماني1378).
در كلاس كه وسايل سرمايشي يا گرمايشي مناسب وجود نداشته باشد ،دانشآموزان به دليل سرماي زياد يا گرماي بيش از اندازه نميتوانند راحت بنشينند .از اين رو مجبور ميشوند دست به اعمالي بزنند كه نظم كلاس را مختل كند .(صفوي1383)
تأثير محيط عاطفي كلاس :
علاوه بر عوامل فيزيكي كلاس ، عوامل عاطفي مانند تعويض مكرر برنامهي درسي ،برخورد نامناسب دست اندركاران ستادي مدرسه با دانشآموزان ،يكنواخت بودن برنامههاي صبحگاهي يا عصرگاهي مدرسه بيتوجهي به خواستههاو انتظارات معقول دانشآموزان و....را ميتوان نام برد كه شرايط و موقعيت را براي بروز رفتارهاي نامطلوب دانشآموزان فراهم مي كند.
د)علل مربوط به خانواده:
صاحب نظران روانشناسي تربيتي يكي از مهمترين نهادهاي موثر در تربيت و رفتار آدمي را خانواده ميدانند؛زيرا محيط خانواده اولين و با دوامترين عامل در تكوين شخصيت كودكان و نوجوانان ميباشد(صفوي1383)عوامل متعدد ميتواند در رفتار كودكان و نوجوانان تأثير بگذارد (از جانب خانواده)كه به موارد زير اشاره ميكنيم.
1. فضاي رواني و عاطفي ؛
منظور مجموعه روابط و تعاملات رواني و عاطفي است كه بين اعضاي خانواده وجود داشته باشدو بصورت مستقيم(آموزشهاي اخلاقي و...)يا غير مستقيم(همانند سازي و تقليدو...)رفتار فرزندان را تحت تأثير قرار ميدهد.
2. شرايط ناسالم خانوادگي:
شامل مواردي مانند طرد كودك ،تنبيه شديد ، عدم توجه به نيازهاي اساسي كودك ،انتظار نابجا از كودك و... ميباشد.
3. فقدان والدين:
نبود هر يك از والدين ، بويژه مادر چنانچه با كمبود ارضاي نيازهاي طبيعي و اساسي همراه شود اثرات ناگواري در شرايط اجتماعي كودك خواهد گذاشت.
4.عدم ثبات قوانين و معيارهاي اخلاقي:
چنانچه در محيط خانه اصول اخلاقي معيني حكم فرما نباشديااينكه اصول ثابت باشندويابرای كودك تبيين نگردند درايجاد مشكلات رفتاري كودك نقش خواهند داشت .
5.ترتيب ولادت:
از ديدگاه آلفرد آدلرترتيب ولادت در رفتارهاي افراد نقش دارد آدلر معتقد است جايگاه ويژه فرزندان با تولد فرزند بعدي تهديد ميشود و فرزند آخر نگران از دست دادن موقعيت خود نخواهد بود.(اصغري پور1380)اختلافات خانوادگي و بينظمي دار خانواده سبب تأثير نامطلوب در رفتار فرد شده و زمينهي لازم را براي بروز رفتارهاي مخرب فراهم ميآورد و به اين ترتيب نظم وانضباط كلاس را به هم ميزند .(صفوي)
ه)علل مربوط به روابط اجتماعي :
عوامل اجتماعي اغلب به طور مستقيم تأثير شگرفي در رفتارهاي دانشآموزان ميگذارد (همان)از بين عوامل اجتماعي موثر در رفتارهاي دانشآموزان به موارد زير اشاره ميكنيم:
و)عوامل رواني :
از عوامل رواني موثر در اختلالات رفتاري ميتوان به موارد زير اشاره نمود.
1.تعارض :يعني فرد در مقابل دو هدف قرار گرفته كه قادر به انتخاب يكي نيست پس با انتخاب يكي در مقابل ديگري احساس محروميت ميكند و موجب پديدار شدن فشار و ناراحتي ميشود.
2.ناكامي:منظور ناراحتي شديد از نرسيدن به يك هدف است . وقتي براي رسيدن به چيزي از لحاظ رواني برنامهريزي ميكنيم و به آن نرسيم دچار سرگرداني شده و موجب ناراحتي ميشود .
3. استرس: هنگامي كه مجموعهاي از عوامل رواني دروني و بيروني در ذهن فرد تبديل به ساختار تهديد كننده يا آسيب رواني ميشود موجب ايجاد فشار و ناراحتي رواني ميشود. (اصغري پور1380)
برخي از راههاي از بين بردن يا كاهش عوامل بي نظمي
براي كاهش عوامل بي نظمي دانشآموزان بايد ميان خانه ومدرسه هماهنگي وجود داشته باشد. (صفوي1383)
براي كاهش عوامل بي نظمي معلمان بايد معلم آمادگي تغيير رفتارهاي به عنوان واكنشي نسبت به حقايق آشكار شده توسط مشاهده را داشته باشد. (فونتانا1987 )
براي كاهش عوامل بي نظمي موثر از كلاس بايد شرايط فيزيكي كلاس را بهتر كنيم و روابط بين كاركنان و دانشآموزان بهتر شود .
براي كاهش اين عوامل در خانواده بايد والدين فرزندان خودرا به انضباط تشويق كرده و وظايف شان را در قبال فرزندان خود به خوبي اجرا كنند. (صفوي 1383)
راههاي كاهش يا حذف رفتار هاي بي نظمي
در آموزش و پرورش وظيفه معلمان تنها اين نيست كه به ايجاد و تقويت رفتار مطلوب اقدام كند بلكه بايد رفتار نا مطلوب دانش آموز را كاهش داده يا از بين ببرند. براي از بين بردن رفتار نا مطلوب روشهاي زير توصيه ميشود: (شعباني 1371)
1.خاموشي : براي اينكه رفتار نامطلوب دانش آموز ادامه نيابد ميبايست شرايط طوري فراهم شود كه براي انجام دادن آن رفتار نا مطلوب پاداشي در يافت نكند .(همان)
2. اشباع : رفتار نامطلوب شاگرد به مدت طولاني تقويت ميشود تا دانشآموز اشباع شود و احتمال تكرار آن كاهش يابد يعني درست برعكس خاموشي و اين روش بر خلاف تنبيه عوارض جانبي ندارد .(همان)
3. تقويت رفتار مغاير : رفتاري را كه مغاير با رفتار نامطلوب است تقويت ميكنيم كه خود ا ز يك اصل روانشناسي ناشي ميشود كه انسان نمي تواند خود را همزمان روي دو رويداد مخصوصاٌ اگر مغاير باشد متمركز كند. (اصغري پور1380 )
4. محروم كردن : يعني دانشآموز به خاطر رفتار نامطلوبي كه انجام داده است از دريافت تقويتي محروم مي شودبراي مثال دانشآموز كه به كلاس علاقه دارد به خاطر بي نظمي از كلاس اخراج ميشود. (شعباني 1371)
5. جريمه كردن : يعني كم كردن مقداري از عامل تقويت كنند به دليل انجام رفتار نامطلوب براي مثال كسر چند نمره به دليل شيطنت يا بي نظمي. (همان)
مشاوره و مذاكره با دانشآموز نامنظم : معلم ميتواند در برابر دانشآموز نامنظم از شيوه ي صحبت آرام استفاده كندكه بر اساس شيوه هاي مشاوره ولفگا نگ و گليكمن ميباشد ، در اين روش معلم, مشاوره ميكندچون دانشآموز در كلاس او بي نظمي كرده و معلم مي داند در آن هنگام دانشآموز مشغول چه كاري است و آن شرايط را به خوبي ميشناسد معلم در مشاوره ميتواند از نظرات دانشمنداني چون گلاسر، ردل و... استفاده كند . اين دانشمندان تأكيدكردهاند كه در بازبيني بي انضباطي دانشآموز بايد موقعيت فعلي وي در نظر گرفته شود در اين هنگام معلم نبايد از انتقاد زياد استفاده كند چون باعث ميشود دانشآموز حالت تدافعي به خود بگيرد و بهانه هاي بيشتري بتراشد . معلم بايد از طريق مذاكرهاي صريح به دانشآموز بفهماند كارش تا چه اندازه زشت بوده است و بازندهي اصلي نيز خود دانشآموز است و اگر اين رفتار نامطلوب راترك كند سود زيادي خواهد كرد . براي اين كار معلم بايد« ازباب پرسش »طبق نظر گلاسر وارد شود براي مثال از شاگرد ميپرسد«چرابه اين كار(بی نظمی)پيشنهاد شدي » و به بهانه تراشي هاي وي توجه چنداني نميكند در واقع معلم اعتقاد خودش راكه رفتاري هر قدر هم غير قابل قبول و نامطلوب باشد هدف داراست اعلام ميكند اين همان نكته اي است كه گلاسر به آن تأكيد دارد .(جي اسميت، لا سلت )
اصل تقويت منفي : براي اينكه دانشآموز را از انجام رفتار نامطلوبي باز داريم بايد ترتيبي بدهيم كه هرزمان رفتار او در جهت مطلوب تغيير كرد به موقعيتي كه براي او ناخوشايند بوده است پايان ميدهيم .در كاربرد اين اصل پايان دادن بايد به آساني امكان داشته باشد زيرا در غير اين صورت دانشآموز فايدهاي در تغيير دادن رفتار خود نميبيند (اصغري پور1380)
تنبيه : يعني اضافه كردن يك محرك بيزار كننده به محيط پس از انجام رفتار نامطلوب اين روش معایبی دارد :
1. باعث نابودي رفتار نميشود و فقط آن را وا پس ميزند (همان) 2. سبب ترس يا نگراني شديد ميشود3. از توجه دانشآموزان به فرد تنبيه گر كاسته ميشود و به دستورهاي او عمل نميكند. (اصغري پور1380)
نتيجهگيري
پس از نوشتن اين مقاله به اين نتيجه دست يافتيم كه بيانضباطي هر گونه رفتاري از جانب دانشآموز است كه سازماندهي كلاس و مدرسه را مختل يا تهديد به اخلال ميكند .ميتوان انضباط را از كودكي آموخت يعني والدين ميتوانند باآموزشها،تذكرات،نشان دادن آثار و...نظم و انضباط را به فرزندان بياموزند.
در بررسي علل بيانضباطي به اين نتيجه رسيديم كه تنها دانشآموز عامل مطلق بيانضباطي نيست و اين رفتار ميتواندازعواملي همچون،معلم،كلاس(محيط فيزيكي يا عاطفي )،خانواده و .... ناشي شود . و ميتوان اين عوامل را كاهش داد ما ميتوانيم از اين رفتارهاي نامطلوب پيشگيري كنيم كه براي پيشگيري نيز راههايي چون : به کار گیری روش های فعال تدریس، وضع قوانين كلاسي ،جويا شدن علل بيانضباطي ،برخورد با اين رفتارها و...پيشنهاد شد.
براي كاهش يا حذف اين رفتارها نيز راهكارهايي چون:خاموشي ،محروم كردن ،مشاوره و مذاكره و... را نام برده برخي محاسن و معايبشان را بيان نموديم و آنها را پيشنهاد كرديم.
منابع و مآخذ مورد استفاده
1. اصغري پور،حميد،(1380)،كليات راهنمايي ومشاورهمشهد:نشرتمرين
2. فونتانا،ديويد(1987)،كنترل كلاس،ساده حمزه و مجيدمحمدي(1375)تهران:رشد
3. شعباني،حسن(1371)،مهارتهاي آموزشي و پرورشي(جلد اول)روشها و فنون تدريس تهران :سمت
4. كديور،پروين(1379)،روانشناسي تربيتي،تهران،سمت
5. اسميت،كولين جي لاسلت،رابرت،(بي تا) مديريت كارآمد دركلاس،زهرا صباغيان(1382)
6. كلاك ماك لين،ايزابل،(بيتا) راهنمايي و مشاوره كودك در مدرسه رضا شاپوريان(بينام تهران امير كبير)
7. قائمي،علي(1370)- بينظمي كودكان – مجموعه آموزشي پيوند 126تهران انجمن اوليا و مربيان
8 .مقالهي حشمتالله صفوي از اينترنت سایت :
-tarbiyat.blogfa.comwww.khoy23m